سخنان حکیمانه فریدریش ویلهلم نیچه

سیاستمدار آدم‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند: ابزار و  دشمن. یعنی فقط یک طبقه را می‌شناسند و آن هم دشمن است.  فریدریش ویلهلم نیچه



بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید . فریدریش ویلهلم نیچه



با دیگران بودن آلودگی می آورد. فریدریش ویلهلم نیچه



باید در تضادهای دوگانه شک کرد. از کجا معلوم که این تضادهای دوگانه اصلا وابسته به هم و یکی نباشند؟ در فلسفه معین ارزشی بیشتر از نامعین  دارد همان طور که ارزش نمود کمتر از حقیقت است. فریدریش ویلهلم نیچه



نادرستی یک حکم باعث نمی شود که آن حکم را رد کنیم ، احکام نادرست برای زندگی آدمی ضروری است و رد  کردن آنها را به معنای رد کردن زندگی است. فریدریش ویلهلم نیچه



حرف کسانی که می گویند عشق بری از خودخواهی ست  خنده دار است زیرا  همه چیز طبق خواست قدرت ما است.  فریدریش ویلهلم نیچه



آنچه برای یک نفر سزاوار است را نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست. فریدریش ویلهلم نیچه



آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند . فریدریش ویلهلم نیچه



فرد خلوت نشین می گوید که واقعیت در کتاب ها نیست و فیلسوف آن را پنهان می کند. فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد. فریدریش ویلهلم نیچه



همه به چیزی دلبستگی دارند و افراد والاتر به چیزهای والاتر  اما افراد فرومایه فکر می کنند که افراد والاتر به چیزی دلبستگی ندارند و  ظاهربینی افراد فرومایه از سطحی نگری و ریاکاری آنهاست و برپایه هیچ شناخت اخلاقی نیست. فریدریش ویلهلم نیچه



با رنج عمیق درون ، آدمی از دیگران جدا می شود و والا می گردد.  فریدریش ویلهلم نیچه



آدم های آزاده دل شکسته و پر غرور ، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند. فریدریش ویلهلم نیچه



کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است. فریدریش ویلهلم نیچه



لذت بیرحمی در دیدن رنج دیگران است اما فردی که بیرحم است این بیرحمی گریبانگیر خودش هم می شود و به ایشان نیز آزار خواهد  رسید. فریدریش ویلهلم نیچه



کسانی که مردم  آنها را اهل اخلاق می دانند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند. فریدریش ویلهلم نیچه



اختلاف طبقاتی  از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود. فریدریش ویلهلم نیچه



هر اخلاق و دستور اخلاقی طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می کند. فریدریش ویلهلم نیچه



یک دانشمند حتی برای عشق زمینی هم وقت ندارد! او نه رهبر است نه فرمانبردار. او کمال بخش نیست.سرآغاز  هم نیست. او فردی بی خویشتن است. فریدریش ویلهلم نیچه



کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است. فریدریش ویلهلم نیچه



دانستن و از مسئولیت فروگذار نکردن و آن را به دیگران محول نکردن از نشانه های والا بودن است. فریدریش ویلهلم نیچه



آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است. فریدریش ویلهلم نیچه



مرد خواهان حقیقت است اما زن  موجودی سحطی نگر است. فریدریش ویلهلم نیچه



پاکی نفس جدایی می آورد. فریدریش ویلهلم نیچه



آدم نمی تواند از غرایز خود فرار کند ، وقتی از خطر جانی  دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد. فریدریش ویلهلم نیچه



نسبت به فرد پایین تر از خود نفرت نداریم بلکه نسبت به فرد برابر با خود یا بهتر از خود. فریدریش ویلهلم نیچه



کسی که بخواهد به سمت معرفت برود از خدا فاصله می گیرد.  فریدریش ویلهلم نیچه



اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری ریشه و بنیاد جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند. فریدریش ویلهلم نیچه



آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند. فریدریش ویلهلم نیچه



پیشداوری درباره اخلاق به این معناست که نیت اعمال را منشاء آنها می دانیم. فریدریش ویلهلم نیچه



از فلاسفه می خواهم که به دنبال حقیقت نروند چون حقیقت نیاز به پشتیبان ندارد.  فریدریش ویلهلم نیچه



هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می کنیم.  فریدریش ویلهلم نیچه



فیلسوفی که درصدد آفرینش جهان بنابر تصور خویش است می خواهد همه به فلسفه اش ایمان بیاورند و این همان روا داشتن استبداد بر دیگران است. فریدریش ویلهلم نیچه



حقیقت مانند آب دریا است چون نمک  آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد. فریدریش ویلهلم نیچه



خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز. فریدریش ویلهلم نیچه



خیر و نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند. فریدریش ویلهلم نیچه



نمی توان همساز طبیعت بودن را یک اصل اخلاقی دانست. زیرا  طبیعت  بی رحم  است و  اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد . فریدریش ویلهلم نیچه



فلسفه همان خواست قدرت است همان خواست علت نخستین. فریدریش ویلهلم نیچه



کسی که جنگجوست باید همواره در حال جنگ باشد چون زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد!. فریدریش ویلهلم نیچه



استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود. فریدریش ویلهلم نیچه



باید بر فریب حواس خود پیروز شویم . فریدریش ویلهلم نیچه



عشق فریبنده و ویرانگر است  نه نجات بخش. فریدریش ویلهلم نیچه



آدمی به دلیل خواست " قدرت " به دنبال شناخت است نه به دلیل تشنگی عقل ناب. فریدریش ویلهلم نیچه



علم جهان را بیان نمی کند بلکه تفسیر می کند و در واقع معنایی برای وجود نباید در نظر گرفت. فریدریش ویلهلم نیچه



ذهن و  اندیشه  مسئول به اشتباه افتادن آدمی است. فریدریش ویلهلم نیچه



برای آدمی بنیادی تر از بررسی حقیقت جستجوی ارزش آن بوده است و متافیزیسین ها همگی به دنبال ارزش گذاری مفاهیم متضاد بوده اند. فریدریش ویلهلم نیچه



فیلسوف باید از ایمان به زبان فراتر رود زیرا مفاهیم در چارچوب زبان اسیر می شوند و نمی توان آنها را کاملا با زبان بیان کرد. فریدریش ویلهلم نیچه



آنچه آدمی را والا می کند مدت احساس های والا در اوست نه شدت آن احساس ها. فریدریش ویلهلم نیچه



آدمی را مشتاق زندگی ساده و همراه با ریاکاری اخلاق گرایانه می بینم. فریدریش ویلهلم نیچه



زندگی بدون ، آهنگ  اشتباه است. فریدریش ویلهلم نیچه



کسانی که به شهود دلایل منطقی را متصل می کنند راه  اشتباه  رفته اند. فریدریش ویلهلم نیچه



چهار فضیلت آدم والا عبارت است از : دلیری ، درون بینی ، همدلی و تنهایی  که گرایش به آنها سبب پاکی می شود.  فریدریش ویلهلم نیچه



باید از دگم گرایی ها در اندیشه فلسفی دوری کرد. فریدریش ویلهلم نیچه



غرور و فریب رواقیون دلیل علاقه آنها به اخلاق و آمیختن آن با طبیعت است. زیرا تفکر رواقی درواقع نوعی استبداد راندن بر خویشتن است و چون فرد جزئی از طبیعت است پس طبیعت نیز استبداد را بر او حاکم می کند. فریدریش ویلهلم نیچه



اراده یک احساس نیست بلکه شامل احساس های فراوان است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد. در عین حال اراده یک شور است و کسی که اراده می کند به اشتباه اراده را با عمل یکی در نظر می گیرد. فریدریش ویلهلم نیچه



مردان بزرگ فقط آرمان های خود را نمایش داده اند. فریدریش ویلهلم نیچه



کسی که آرمان نداشته باشد کمتر لاابالی ست تا کسی که راه رسیدن به آرمانش را نمی داند. فریدریش ویلهلم نیچه



آدمی برای فرار از خدا طبیعت را عامل همه چیز می داند و  هنجاری در طبیعت در کار نیست بلکه پدیده های طبیعی به دلیل قدرت به وجود می آیند. فریدریش ویلهلم نیچه



قدرت خواهی آدمی و نه میل به شناخت اولین عامل برای گرایش او به فلسفه بوده است. فریدریش ویلهلم نیچه



اراده زندگی برتر و نیرومند تر در مفهوم ناچیز نبرد برای زندگی نیست، بلکه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است! فریدریش ویلهلم نیچه



می خواهم آدمیت را به تصمیم هایی وادارم که به سراسر آینده بستگی دارد. شاید چنین پیش آید که همه هزاره ها، والاترین عهد و پیمان های خود را بنام من ببندند. فریدریش ویلهلم نیچه



آدم برتر از ابرآدم بسیار دور  است . فریدریش ویلهلم نیچه



ابرآدم است که می آفریند . فریدریش ویلهلم نیچه



از ابرآدم است که آدم های برتر دلگرمی و شجاعت می گیرند . فریدریش ویلهلم نیچه



سرود ابرآدم ، سرود ارزش های نو آفریده است . فریدریش ویلهلم نیچه



درسی که از بازگشت جاودان می گیریم این است که چیز منفی باز نمی گردد. معنای  بازگشت جاودان این است که هستی، انتخاب است. تنها آن چیزی باز می گردد که تصدیق کند یا تصدیق شود . فریدریش ویلهلم نیچه



عرصه عمل برای ابر آدم بی کرانه است . فریدریش ویلهلم نیچه



فرزانگی نمی تواند خود خواهانه باشد و فرزانه نمی تواند منزوی بماند  . فریدریش ویلهلم نیچه



ارزش یابی هر چیز بستگی به توان خواهی آن دارد. فریدریش ویلهلم نیچه



در همه جا هر چه مورد انتقاد ابر آدم است همواره نوعی خواست ویرانگر و منفی وجود دارد. فریدریش ویلهلم نیچه



نخستین نبرد با کسانی است که با احسان شان  با ترحمِ حقارت انگیزشان، آدم را، آدم بیچاره یی را که خودش زیر بار شرم و احساس گناه در مانده است، از پا می اندازند و دومین دومین قلمرویی که منفی خواهی در آن حاکم است قلمرو آیین های اخلاقی و سیاست است. فریدریش ویلهلم نیچه



اگر علم و دانش ما این همه به بی طرف بودن خود می نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد . فریدریش ویلهلم نیچه



زندگی، زمین و هستی، درد و رنج و بلا نیست. فریدریش ویلهلم نیچه